جهت ازدیاد حافظ:
این آیه شریفه را برای ازدیاد حافظه بسیار بگو: 《رَبِّ هَبْ لِی حُکْمَاً وَ الْحِقْنِی بِالصّالِحین》 کشکول سیاح ۲۱/۴ جهت حفظ از بلیات: هر کس خالصانه و با وضو سوره علق را بنویسد و در سفر با خود بدارد از همه آفات و بلیات محفوظ بماند تا بازگردد خواص آیات قرآن ۲۱۴ جهت اجابت حاجات بسیار خاص به صحرا رود در جای خلوت خطی دور خود کشد و با طهـارت و تواضع ۲۹۰ بار آیةالکـرسے را تا "العلی العظیم" بخواند ختوم و اذکار ۱۲۱/۱ جهت شفای عاجل: ✨ امام صادق ؏ ؛ هرڪس سوره حمد را میان نافله و نماز صبح با نیت صحت از بیماری بخواند شفا یابد ان شا الله✨ جواهر القرآن برچسبها: ذکر
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۵/۱۰/۲۹ساعت   توسط محمد
|
حواله ولی عصر عليه السلام به امام جماعت
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۴/۰۹/۰۵ساعت   توسط محمد
|
عقوبت سبک شمردن و کم توجهی به نماز حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از پدر بزرگوارش پرسید: پدرجان، یا رسول الله! زنان و مردانی که نسبت به نماز بی اعتنا هستند و نماز را سبک می شمارند، چه عواقبی را در پیش دارند؟ رسول خدا (ص) فرمود: ای فاطمه جان! هر کسی از مردان و زنان نمازش را سبک بشمارد،خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می سازد. (شش مورد در دنیا، سه مورد در وقت مرگ، و سه مورد آنها در قبر و سه مورد در قیامت) o اما آن شش بلایی که در دنیا دامنگیرش می شود: 1. خداوند برکت را از عمرش می برد. 2. خداوند برکت را از رزقش می برد . 3. خداوند عز و جل سیمای صالحین را از چهره اش محو می کند. 4. هر عملی که انجام می دهد پاداش داده نمی شود . 5. دعایش به آسمان نمی رود . 6. بهره ای از صالحین برای او نیست . o اما آن سه بلایی که هنگام مرگ گرفتارش خواهد شد: 1. ذلیل از دنیا می رود. 2. هنگام مرگ در حال گرسنگی خواهد بود. 3. تشنه از دنیا خواهد رفت، اگر چه آب نهرهای دنیا را به او بدهند . o اما آن سه بلایی که در قبر دامنگیرش می شود: 1. خداوند ملکی در قبر برای او می گمارد تا او را زجر دهد. 2. قبرش برای او تنگ خواهد شد. 3. گرفتار ظلمت و تاریکی قبر خواهد شد o اما آْن سه بلایی که در روز قیامت گرفتارش خواهد شد: 1. خداوند ملکی را موکل می سازد تا او را با صورت بر زمین بکشد، در حالی که خلایق تماشا می کنند. 2. محاسبه اعمالش به سختی انجام می شود . 3. خدا به نظر لطف به او نمینگرد و برای اوست عذاب همیشگی. مسند فاطمه الزهراء،ص235برچسبها: نماز, نکته, دفع بلا, حضرت زهرا
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۲/۰۵/۲۳ساعت   توسط محمد
|
دنیا به صورت «ثابت» و «متغیر» رنجهایی را برای ما تعریف میکند· دنیا با واقعیتهایی که دارد، شما را در این مبارزه با نفس کمک میکند و به صورت ثابت یا متغیر رنجهایی را برای شما تعریف میکند. · 1-رنجهای «ثابت» دنیا میتواند شامل مواردی مانند پیر شدن و قواعدی مانند «الهِجرانُ عُقُوبَهُ العِشق» (میزان الحکمه، حدیث ١٣١٤٣-از امیرالمؤمنین ع) باشد. یعنی شما در این دنیا عاشق هر چیزی بشوید، دچار هجران و دوری از آن خواهید شد. · 2-رنجهای «متغیر» نیز متناسب با شرایط زندگی هر کسی برای او پیش میآید. دنیا برای مؤمن رنج دارد و این رنج به نفع او است· شرایط دنیا، رنج را برای همگان تعریف کرده است. اینکه دنیا برای مؤمن رنج دارد و این رنج به نفع او است را میتوان در روایتهایی دید. امام صادق(ع) میفرماید: اگر اصرار اين مردم شيعه به درگاه خدا براى طلب روزى نبود، خدا آنها را از حالى كه داشتند به تنگدستى بيشترى منتقل ميفرمود. (لَوْ لَا إِلْحَاحُ هَذِهِ الشِّيعَةِ عَلَى اللَّهِ فِي طَلَبِ الرِّزْقِ لَنَقَلَهُمْ مِنَ الْحَالِ الَّتِي هُمْ فِيهَا إِلَى مَا هُوَ أَضْيَقُ مِنْهَا؛کافی/ج2 /264) · امام باقر(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: گاهی بندۀ مؤمن رياست و يا تجارتى را دنبال مىكند تا اينكه موفّق مىشود بر آن دست يابد، اما خداوند ملَكى را مىفرستد و به او مىگويد: مانع شوید که او موفق شود و او را نا اميد كنید چون اگر به آن دست پیدا کند این موضوع باعث میشود که به جهنم برود، لذا آن فرشته با لطف خدا مانع آن بندۀ مؤمن میشود. بعد آن مؤمن هم میگوید: بيچاره شدم! چه كسى مرا بيچاره كرد؟! حضرت میفرماید: او نمىداند كه خداوند در اين كار و برنامه ناظر او بوده است و اگر موفق میشد او را وارد دوزخ مىكرد. (إِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ لَيَطْلُبُ الْإِمَارَةَ وَ التِّجَارَةَ حَتَّى إِذَا أَشْرَفَ مِنْ ذَلِكَ عَلَى مَا كَانَ يَهْوَى ... وَ قَالَ مَا يَدْرِي أَنَّ اللَّهَ النَّاظِرُ لَهُ فِي ذَلِكَ وَ لَوْ ظَفِرَ بِهِ أَدْخَلَهُ النَّار؛ التمحيص/ص56) · امام صادق(ع) فرمود: مؤمن از يكى از سه چيز در امان نیست و چه بسا هر سه مورد برايش پیش بیاید: يا آن كه به همراه او کسی در خانهاش باشد که آزارش دهد. يا همسايهاى داشته باشد كه اذيّتش كند. يا آن كه در مسير و در راه رسيدن به خواستههايش، چيزى باشد كه سبب اذيّت و آزار او شود. چنانکه حتی اگر مؤمنى بر بالای كوهى باشد، خداوند شيطانى را برايش میفرستد تا اذیتش کند؛ ولى ايمانش را انيس و مونس او قرار میدهد كه از هيچ موجودى ترس نداشته باشد. (مَا أَفْلَتَ الْمُؤْمِنُ مِنْ وَاحِدَةٍ مِنْ ثَلَاثٍ وَ لَرُبَّمَا اجْتَمَعَتِ الثَّلَاثُ عَلَيْهِ إِمَّا بُغْضُ مَنْ يَكُونُ مَعَهُ فِي الدَّارِ يُغْلِقُ عَلَيْهِ بَابَهُ يُؤْذِيهِ أَوْ جَارٌ يُؤْذِيهِ...؛ كافي/ج2/250) هم دنیا و هم آخرت با سختی به دست میآیند/عاقل کسی است که آخرت را انتخاب کند· امام کاظم(ع) فرمودند: اى هشام! خردمند به دنيا و دنياپرستان نگاه میکند و میفهمد كه دنيا جز با رنج و مشقّت به دست نمىآيد و به آخرت نگاه میکند و میفهمد که آن هم جز با رنج و زحمت به دست نمىآيد. پس آن چیزی را طلب میکند که پایندهتر است، یعنی انسان عاقل آخرت را طلب میکند (يَا هِشَامُ، إِنَّ الْعَاقِلَ نَظَرَ إِلَى الدُّنْيَا وَ إِلى أَهْلِهَا، فَعَلِمَ أَنَّهَا لَاتُنَالُ إِلَّا بِالْمَشَقَّةِ، وَ نَظَرَ إِلَى الْآخِرَةِ، فَعَلِمَ أَنَّهَا لَاتُنَالُ إِلَّا بِالْمَشَقَّةِ، فَطَلَبَ بِالْمَشَقَّةِ أَبْقَاهُمَا؛ کافی/ج1/37) بخش هایی از سخنرانی حجه الاسلام پناهیان. رمضان 1392 برچسبها: پناهیان, دعا, حدیث, دنیا
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۲/۰۴/۲۹ساعت   توسط محمد
|
نوشتن از شخصیتی که زندگی خود را وقف حضرت علی علیه السلام کردند بسیار سخت است، آنهم در عصر حاضر که دین، رنگ کمرنگی بر زندگی ما دارد و سایه ای کوچک بر لحظه هایمان انداخته! و تنها زمانی که منفعتی برایمان داشته باشد برایش قد علم میکنیم و قدمی برمیداریم، غریبه است خاطراتش برای زمان ما! آری براستی کدام یک از ما برای اثبات سخنان مولایمان کار صعب و سخت به جان خریده ایم؟! حجتالاسلام والمسلمین محمد مسعودی از استادان رجال و علوم حدیث حوزه علمیه قم چنین میگوید: علامه امینی(ره) احوالات عجیبی داشت. ما شنیدهایم که امیرالمومنین علی(علیه السلام) در هر شب هزار رکعت نماز میخواندند. این مسئله مورد نقد برخی مخالفین قرار گرفت که مگر در یک شب، انسان چقدر میتواند نماز بخواند که هزار رکعت شود؟! در احوالات علامه امینی است که ایشان در سفری که به مشهد مقدس داشت، در حرم امام رضا علیهالسلام شبها هزار رکعت نماز میخواند تا ثابت کند چنین امری محال نیست. این تنها یکی از احوالات این مرد بزرگ است، او برای اثبات ولایت امیرالمومنین علی(علیه السلام) آنچه در توان داشت انجام داد و در نهایت اثر ارزشمندی از خود به جا گذاشت به نام الغدیر که اینک مرجع جامعی برای مسمانان است. نکات قابل تامل بسیاری در جمع آوری این کتاب وجود دارد که به چند مورد اشاره می شود: هدف از الغدیر نوشتن هدفی که علامه برای تالیف این کتاب داشته از مواردی است که باید به آن اندیشید! "الغدیر، ملل اسلامی را در یک صف واحد، متحد و متشکل میسازد. مجموعه مطالب این اثر اتحادی را که در زمان رسول خدا (صلی الله علیه واله) در سایه همدلی اسلامی بین صفوف مسلمین بود، دوباره به جوامع اسلامی باز میگرداند" این هدف آنقدر برای علامه والا و حائز اهمیت بود که ایشان چهل سال متوالی از عمر گرانبهایش را وقف جمع آوری آن نمودند!سعی و تلاش وصف ناپذیر علامه هم از مطالعات وسیع و گسترده ایشان نمایان است، ایشان میفرماید: «من برای نوشتن الغدیر، ۱۰ هزار کتاب را از بای بسمالله تا تای تمّت خواندهام و به ۱۰۰ هزار کتاب مراجعه مکرر داشتم". ایشان در «الغدیر» کوشیده است با نامبردن از ۱۱۰ تن از صحابه و ۸۴ نفر از تابعین پیامبر (صلی الله علیه واله) ـ که حدیث غدیر را رویات کردهاند ـ ولایت مطلقه ائمه معصومین را از طریق اثبات خلافت بلافصل امیرالمومنین علی(علیه السلام) اثبات کرده و سپس ولایت غیر معصوم را نفی کند. می گویند بعد از نوشتن الغدیر گفته بود: «روز قیامت با دشمنان امیرالمؤمنین مخاصمه خواهم کرد! همان طور که آنها وقت آقا را گرفتند، وقت مرا هم گرفتند؛ و گرنه من میخواستم معارف امیرالمؤمنین را گسترش بدهم؛ اینها آمدند مرا وادار کردند که من در اثبات امامتش کتاب بنویسم!" و اینچنین بود که به عقیده بسیاری از علما، علامه امینی با نگارش کتاب «الغدیر» دل امیرالمومنین علی(علیه السلام) و شیعیان آن حضرت را شاد کرد.ایشان برای تدوین این کتاب به کتابخانههای کشورهای مختلف از جمله عراق، هندوستان، پاکستان، مغرب، مصر و کشورهای دیگر دنیا مسافرت کرد. نویسنده درباره کتاب چنین گفته:« من برای نوشتن الغدیر، ۱۰٬۰۰۰ کتاب را از بای بسم الله تا تای تمت خواندهام و به ۱۰۰٬۰۰۰ کتاب مراجعه مکرر داشتم.» راه شریک شدن در ثواب الغدیر علامه امینی صاحب کتاب شریف الغدیر نقل می کنند که گفته است :هر کس بعد از صلوات بگوید (( و عجل فرجهم )) من او را در ثواب نوشتن کتاب الغدیر شریک می کنم.(( اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم )) زیارت جامعه کبیره بخوانید تا شیعه بی سواد نباشید! علامه امینی میفرمودند که موضوع "زیارات" و "ادعیه" بدان گونه که در مکتب تشیع مطرح شده در هیچ دین و مذهبی طرح نگردیده است و اگر کسی با این زیارات و ادعیه مانوس بشود و متوجه باشد که چه میخواند و فلسفه و حکمتش را بداند، این فرد، شیعه بیسوادی نمیشود. ایشان میگفتند کسی که زیارت جامعه کبیره را بخواند و بداند که چه میگوید این فرد، شیعه بیسواد نیست چرا که میفهمد دین یعنی چه. تاکنون اندیشیده اید صاحب کتاب الغدیر، چه خصوصیاتی داشت که توانست این اثر گرانبها را که چراغ خانه دلهای با صفا و مشعل هدایت امت تا طلوع خورشید ولایت شد از خود جای بگذارد و اسطوره ای شود که به تعبیر استاد جلال الدین همایی: "علامه امینی در واقع نمرده، بلكه حیات جاودانی یافته است." یکی از مسائل اساسی که در زندگی ایشان خیلی مهم بوده توجه به قرائت قرآن و انس با قرآن بوده است. ایشان در ماه مبارک رمضان خود را برای روزهداری و عبادات از کارهای دیگر فارغ میکردند و در این ماه ۱۵ ختم قرآن داشتند. چهارده ختم به نیت چهارده معصوم علیهم السلام و یک ختم به نیت پدر و مادر خود. و در ماههای دیگر حداقل یک ختم قرآن داشتند. تاثیر این قرائتها و انس با قرآن در قلم ایشان دیده میشود چرا که نوشتههای ایشان بسیار روان و محکم است و البته تاثیر آن در الغدیر بسیار مشهود میباشد که استشهادهایی که ایشان در الغدیر به آیات قرآن داشتهاند به گونهای بوده که انگار این آیه برای آن موضوع مطروحه نازل شده است. ایشان روی توسلات هم خیلی تکیه میکردند و شدیداً به زیارت جامعه کبیره، زیارت امین الله و زیارت عاشورا معتقد و مقید به خواندنش بودند و بسیاری از ادعیه را حفظ بودند. یک قسمت عظیمی از زندگی مرحوم علامه را ادعیه و توسلات و تمنای از اهلبیت علیهم السلام و خصوصاً زیارات پر کرده بود. ایشان هر شب به زیارت حرمامیرالمومنین علی(علیه السلام) مشرف میشدند و آنقدر آداب را در زیارت رعایت میکردند که مردم میایستادند و به ایشان مینگریستند که آداب را بیاموزند. ایشان با کمال خضوع و خشوع و با حزن، بالای سر امام مینشستند و با برخی الفاظِ زیارات با امام سخن میگفتند و آنقدر اشک میریختند که بر روی محاسنشان جاری میشد و آنقدر غرق زیارت میشدند که اکثراً از یک ساعت هم میگذشت. علامه امینی وقتی در حرم این الفاظ را میخواند که: اشهد انّک تسمع کلامی و ترد سلامی، یقین داشت که مقابل حضرت نشسته و با ایشان صحبت میکند و جوابش را نیز از حضرت میگیرد. و این رتبهی خیلی بالایی در ولایت است. ایشان اکثراً وقتی به زیارت حرم حضرت سیدالشهدا علیه السلام مشرف میشدند با پای پیاده میرفتند و مسئله قابل توجه اینست که ایشان از راه اصلی نمیرفتند بلکه مسیر را از میان روستاها انتخاب میکردند و شب را به صورت ناشناس در منزل آنها میماندند و در آنجا به سخنرانی در باب معارف دین و اهلبیت علیهم السلام میپرداختند و بدین وسیله طعم شیرین معارف الهی را به کامشان مینشاندند. برچسبها: حکایت, علما
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۱/۱۲/۲۷ساعت   توسط محمد
|
جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم. قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم. شیخ نخودکی فرمود برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان. جوان
عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟؟!
برچسبها: حکایت, نماز
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۱/۱۲/۲۷ساعت   توسط محمد
|
باید مسیر طاعتمان را عوض کنیم سجاده عبادتمان را عوض کنیم باید برای اینکه شویم عاقبت به خیر نوع خلوص نیتّمان را عوض کنیم با اذن شاه کرببلا و مدد ز او سعیٌ تلاش همتمان را عوض کنیم باید که مثل حرّ،حبیب،زهیر او صدق و صفا و سیرتمان را عوض کنییم چنگی بزن به پرچم بزم غم حسین رو کن به او هدایتمان را عوض کنیم اذنی بده به گریه کنان غمت که ما در روضه ها سعادتمان را عوض کنیم گر مثل کوفیان همه صد رنگ میشویم ای سینه زن بیا که بیعتمان را عوض کنیم گر کربلا نمی بریّم لااقل بگو آقا که لحن حاجتمان را عوض کنیم این روضه ها که جای ریا و خٌرافه نیست باید مسیر هیئتمان را عوض کنیم
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۹/۲۹ساعت   توسط محمد
|
یک کارگر ساده که خرج زندگی خود را به سختی به دست می آورد و آنقدر از نظر اقتصادی در مضیقه بود که گاهی فقط مقداری ماست و نان تهیه می کرد، آن را به خانه می برد و از خانه خارج می شد تا همسرش مجبور شود به تنهایی همان مقدار روزیشان را بخورد. چرا که آن مقدار کفاف هر دویشان را نمی کرد! از دوران پیش از انقلاب او خبری ندارم اما می دانم همین که انقلاب پیروز شد سر از کردستان در آورد. او در حالی پا به عرصه جنگ گذاشت که صاحب فرزند شده بود ... اما امروز پس از جنگ هیچ چیز ندارد مگر خانه ای 90 متری! بدون سند منگوله دار و فقط یا یک کاغذ نوشته ای که برای پیش از انقلاب است. البته این خانه جز مستغلات اوست. اگر غیر مستغلات او را حساب کنیم بیش از مستغلات اوست. از جمله غیر مستغلات او ترکشی است که در سر دارد؛ ترکشی که به خاطر او مجبور شد کچ کاری را کنار بگذارد و به سراغ لوله کشی برود! چون که ماله کشی باعث می شد به سرش فشار بیاید و ترکش داخل سرش تکان بخورد. سینۀ او هم آلوده به شیمیایی است. مثل همه شیمیایی های دیگر به دود سیگار و سرما حساس است. همین چند روز پیش جایی رفته بود که دود سیگار به مشامش رسیده بود و استشمام دود سیگار تا سر حد شهادت پیشش برده بود. فراموش کردم یک موتور هم جزء مستغلات اوست. موتور سوار می شود اما به خاطر ترکش داخل سرش نمی تواند کلاه ایمنی سرش بگذارد. از دکتر نامه گرفته اما دوستان نیروی انتظامی این قبیل نامه ها برایشان توجیه قانونی عدم استفاده از کلاه ایمنی نیست به همین خاطر او را جریمه می کنند! حاجی پرونده جانبازی نداشت اما دوستان او تلاش کردند و پرونده ای برایش دست و پا کردند پرونده ای که در آن اثری از گازهای خردل نیست. فقط 25%. خب هر کی اهل شلوغ بازی نیست در بازی سهمی ندارد. هنوز در فضای جنگ زندگی می کند دائما خاطرات جبهه به یادش می آید (با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من*** خاطرم با خاطرات خود تبانی می کند) زمانی که سپاهی های ما کسر شأنشان است اورکت سپاهی بپوشند، حاجی اور سپاهی می پوشد و موها و ریش های سفیدش را حنا می کند. اگر بببنیش باورش سخت است که به شصت سالگی نزدیک می شود. اتفاقا یک بار به عنوان سرباز فراری او را سوار مینی بوس حامل سرباز فراری ها کرده اند! بیشتر به روستاهای محروم می رود و صلواتی برایشان کار می کند. اسما لوله کش است اما همه کار می کند. اگر لباس یا لوازم خانه به دستش برسد به همان روستاها می برد و بین مردم محروم توزیع می کند. مناسبت هایی مثل فاطمیه برایشان موعظه هم میکند. بالاخره کمال همنشین در او اثر کرده؛ چرا که سالها چایی ریز روضه های مرحوم آقای بهاءالدینی بوده. اطلاعی از نرخ دستمزد کار لوله کشی خودش ندارد. یک بار اتفاقی حواله اش می دهند تا برای یک آدم نسبتا متمول کار کند؛ صاحب کار درباره نرخ دستمزد می پرسد، حاجی می گوید: نمی دانم؛شما از چند جا بپرس، هر چقدر گفتند، کمتر از پایین ترین قیمت می گیرم. کار تمام می شود بعد از چند وقت صاحب کار زنگ می زند: "بیا یکی از فلکه ها رو تعویض کن مزدت رو هم بگیر". حاجی فلکه را تعویض می کند؛ صاحب کار لطف می کند دستمزد حاجی را می دهد. 20هزار تومان!! اگر نصف دستمزد معمولی را به حاجی می داد می شد 70 هزار تومان!! حاجی می خندد و می گوید: ازش راضی هستم!! زمستان بسیار سرد چند سال پیش می بیند لوله خانه ای ترکیده است؛ سریع وسائل اش را می آورد، لوله ترکیده را قیچی می کند و آن را می چسباند. صاحب کار می پرسد: چقدر شد؟ حاجی می گوید: "چیزی نشد که ارزش داشته باشد". مرد اصرار می کند؛ حاجی می گوید: یک دقیقه لوله ترکیده رو بریدم و یک دقیقه اون رو چسبوندم؛ هر دقیقه صد تومان؛ سرجمع می شود دویست تومان! مرد می گوید: تو یا به جایی وصلی و یا دیوانه ای؟!! حاجی می گوید: اولی که نه ولی دومی شاید!! حاجی همین مقداری دستمزدی را هم که میگیرد غروب به غروب خمسش را خارج می کند!! با این همه و با همه پرکاری و کم خوری و کم خوابی اما حاج اسماعیل می گوید من مثل سیدرضا ندیده ام. سید رضا بناء ست. بنائی که وقتی لباس کارش را تعویض می کند وضو می گیرد و کارش را با وضو شروع می کند. یکبار سید رضا می رود جایی کار کند، می بیند صاحب کار گوسفند قربانی می کند و خون گوسفند را به خیال خودش برای دفع چشم زخم به پای ستون های خانه می ریزد. سید ناراحت می شود و می گوید: خانه ای که پایه اش بر طهارت نباشد و به نام یک خرافه به نجاست کشیده شود جای کار کردن نیست! تا غروب می ماند، کار می کند، بدون گرفتن دستمزد می رود و می گوید از فردا نمی آیم. اصرار صاحب کار برای گرفتن دستمزد فایده ای ندارد؛ سید رضا می گوید: باشد به عنوان هدیه من برای خانه تان. حاج اسماعیل از رفتارهای سید رضا متعجبانه حکایت می کند. حاجی باز هم از این سبک رفقا دارد. حاج سید محمد علی. بزاز زاده ای که مقید است آخر هر ماه قمری برای زیارت به مشهد برود و مقید است که اگر پنج شنبه و جمعه به مسافرت می رود حتما ناخن گیرش را همراه ببرد چرا که مستحب است ناخن ها پنجشنبه گرفته شود و فقط ناخن کوچک دست باقی بماند برای جمعه. سید محمدعلی درباره شکمیات هم مقید است. مثلا مقید است که ران گوسفند برای خانه شان نخرد چرا که می گویند خوردن ران مکروه است. سید محمدعلی در خانه شان تلوزیون رنگی نداشت و دوست نداشت در خانه شان مبلمان باشد چرا که آن را نوعی اشرافیت می دانست و می داند. سرمایه ای هم کنار گذاشته برای وام قرض الحسنة. به کسانی می دهد که قصد مسافرت زیارتی دارند. حج، عمره، عتبات. خودش هم مقید است اگر دوست یا آشنایی به زیارت رفته، هنگام بازگشت قبل از خشک شدن عرق زائر به دیدنش برود. مادرش در اثر تصادف با یک تاکسی فوت کرد. اطرافیان دیه گرفتند؛ سید سهم دیه اش را در خانه راننده تاکسی برد و به خود او بخشید؛ راننده تاکسی نیازمند بود.سید محمد علی جانبازی موجی است. چند سال پیش وقتی موج گرفتگی اش شدت گرفت و دفتر کار یکی از دوستان مسئولش را بهم ریخت و از خانه فراری بود، پلیس با حکمی به عنوان "دیوانه" او را گرفت!! مثل اینکه به خاطر مانکن های داخل پاساژ بهم ریخته بود! حالا دیگر خیلی شکسته شده است. تدکرة الأولیای شیخ فریدالدین عطار را می خواندم؛ شاید تکمله ای بر آن باشد.
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۱/۰۷/۱۰ساعت   توسط محمد
|
در ماه شعبان آمدم، محزون و گریان آمدم زار و پشیمان آمدم، یا ربنا اغفرلنا من رو سیاهم یا اله، نامه تباهم یا اله پر اشتباهم یا اله، یا ربنا اغفرلنا من عبد بی ایمان شدم، دور از تو و قرآن شدم من بنده ی شیطان شدم، یا ربنا اغفرلنا شیطان هم آغوشم شده، ذکر دل و هوشم شده مردن فراموشم شده، یا ربنا اغفرلنا از نفس اماره ببین، خوردم خدا من بر زمین گویم به حالی دل غمین، یا ربنا اغفرلنا حاجیِّ احرام توام، ممنونِ اکرام توام من تشنۀ نام توام، یا ربنا اغفرلنا هستی تو کاشف الکروب، هستی تو غفار الذنوب هستی تو ستار العیوب، یا ربنا اغفرلنا دیدی که در خلوت چه شد، آن لحظۀ لذت چه شد پس لطف و غفرانت چه شد، یا ربنا اغفرلنا من شیعه زاد حیدرم، من نوکر پیغمبرم مستِ حسینِ بی سرم، یا ربنا اغفرلنا یا رب به حق مصطفی، حق علی مرتضی بگذر ز کوه جرم ما، یا ربنا اغفرلنا
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۱/۰۴/۲۷ساعت   توسط محمد
|
بسم الله الرحمن الرحیم
وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ... وچون انسان را آسیبى رسد ما را به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده مى خواند و چون گرفتاریش را برطرف كنیم چنان مى رود كه گویى ما را براى گرفتاریى كه به او رسیده نخوانده است این گونه براى اسرافكاران آنچه انجام مى دادند زینت داده شده است سوره یونس آیه12
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۱/۰۲/۱۷ساعت   توسط محمد
|
سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه ام و نه با تو دشمنی کرد ه ام. (ضحی 1-2) افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را که مرا به سخره گرفتی. (یس 30) و هیچ پیامی از پیام هایم به تو مرسید مگر از آن روی گردانیدی.(انعام 4) و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام(انبیا 87) و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان توهم زده شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس 24) و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج 73) پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدندو چشمهایت از وحشت فرورفتند، و قلبت آمد توی گلویت و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی .( احزاب 10) تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربان ترینم در بازگشتن. (توبه 118 ) وقتی در تاریکی ها مرا بزاری خواندی که اگر تو را برهانم با من میمانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی( .انعام 63-64) این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده ای. (اسرا 83) آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح 2-3) غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف 59) پس کجا می روی؟ (تکویر 26 ) پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50) چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟(انفطار 6) مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود (روم48 ) من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم. (انعام 60) من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می دهم (قریش 3) برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگه با هم باشیم (فجر 28-29) تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54)
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۱/۰۲/۱۲ساعت   توسط محمد
|
باسلام به همه دوستان. اين 7 سلام قرآني را در روز سال نو با گلاب و زعفران داخل ظرف چيني نوشته و با آب بشوييد. سپس بنوشيد. انشالله در طول سال صحت و عافيت خواهيد داشت.
مجرب است. 1-سلام قولا من رب الرحيم(سوره يس ايه58) 2-سلام علي نوح في العالمين(سوره صافات ايه79) 3-سلام علي ابراهيم(سوره صافات ايه 109 ) 4-سلام علي موسي وهارون(سوره صافات ايه120) 5-سلام علي ال يس(سوره صافات ايه130) 6- سَلاَمٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ (24) 7-سلام هي حتي مطلع الفجر(سوره قدر ايه 5)
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۱۲/۲۹ساعت   توسط محمد
|
امام باقر (عليه السلام) فرمود:
يكى از پيامبران بنى اسرائيل در محلى عبور مى كرد، ديد جنازه مردى به زمين افتاده ، نصف آن زير ديوار قرار گرفته و نصف ديگر آن در بيرون مانده و پرندگان و سگ ها بدن او را متلاشى كرده اند و مى درند. از آنجا گذشت و به شهرى وارد شد و در آنجا ديد كه يكى از اشراف آن شهر مرده است ، جنازه او را بر سر تختى نهاده اند و با پارچه ابريشم كفن شده و در اطراف آن تخت منقل هاى عود (ماده خوشبو) نهاده شده و عودها مى سوزند و فضا را خوشبو كرده اند. آن پيامبر به خدا متوجه شد و عرض كرد: پروردگارا! من گواهى مى دهم كه تو، حاكم دادگر هستى كه به كسى ستم نمى كنى ، آن (جنازه اولى ، جنازه) بنده تو بود كه به اندازه يك چشم به هم زدن براى تو شريك قرار نداد ولى آن گونه مرده است و او را آنچنان ميراندى ، ولى اين هم يكى از بنده هاى تو است كه به اندازه يك چشم به هم زدن به تو ايمان نياورده است ، ولى او را اين گونه شكوهمندانه ميراندى ؟! (رازش چيست ؟). خداوند متعال به آن پيامبر فرمود: اى بنده من ! همان گونه كه گفتى حاكم عادل هستم كه به كسى ظلم نمى كنم ، آن بنده (اول) من ، گناهى يا عمل بدى نزد من داشت ، او را با آن وضع ميراندم تا كيفر شود و به گونه اى كه گناه نداشته باشد با من ملاقات نمايد و اين بنده (دوم من)، كار نيكى نزد من داشت او را با چنان وضعى (شكوهمندانه) ميراندم ، تا به گونه اى كه هيچ گونه پاداشى نزد من نداشته باشد با من ملاقات نمايد. منبع: عاقبت و كيفر گناهكاران. سيد جواد
رضوى. به نقل از: اصول كافى ، ج 2، ص 466.
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۱۲/۰۶ساعت   توسط محمد
|
مرحوم عبد صالح خدا جناب حاج قدرت الله لطیفی نسب(ره) بانی طرح جدید مسجد مقدس جمکران همین سه سال گذشته از دنیا رفته اند . ایشان محضر بسیاری از اوتاد و اهالی معنا در طهران قدیم و قم را درک کرده اند . واقعاْ سابق در همین تهران چه نفوسی زندگی می کردند . البته بنده درباره شکل و شیوه تشرفات این دست از اهل باطن عقیده ویژه ای دارم اما در کل تشرفات انکار ناپذیرند . شکل و راه تشرفات این گونه اولیای خدا قابل بحث است اما حقیر معتقدم اگر دوستان واقعی خدا در شکافهایی خاص از زمان خدمت ولی الله الاعظم نرسند و بین مردم نیایند حتماْ عوام الناس همدیگر را می درند . مطلب زیر از سایت این بزرگوار است . بنده نه تاییدیه ای از جایی گرفتم و نه در حد تردیدم . اما چون مطالعه آن مفید است و موثر / ملزم می دانم خوانندگان دائمی وبلاگ یکبار هم که شده مطالعه بفرمایند . متن زیر یکی از سخنرانی های ایشان است : یکي از بندگان صالح خدا، از دوستان و شيعيان مخلص حضرت مولا صاحب الزمان سلام الله علیه، كه چندي پيش به محضر مقدس آقا شرف ياب شده بود نقل ميکرد: به حدّي وجود مقدس آقا سلام الله عليه را افسرده و ناراحت ديدم که همين طور از چشمان مبارک شان اشک جاري بود و از شيعيان و دوستان شان گله مند بودند، که چرا اينقدر در حقّ ما جفا و کوتاهي ميکنند و براي ما دعا نميکنند. در صورتي که اگر شيعيان و محبان ما، با اخلاص دعا و استغاثه كرده، و از خداوند طلب فرج کنند، خداوند به آنها فرج داده، از اين گرفتاري روز افزون دنيا آنها را نجات ميدهد؛ ولي افسوس که اينها در دعا کردن کوتاهي ميکنند.
ولي متأسفانه تا به حال در بين ما شيعيان چنين اتفاقي نيفتاده و نبودهاند کساني که آنها را به اين سمت تشويق و حتّي اجبار کنند که فرج را از خدا بخواهند. در حالي که در زمان حضرت موسي عدهاي از خواص بودند که مردم را تشويق کردند که از زندگي و کسب و کار دست برداريد و برويد استغاثه کنيد. خدای متعال مرحوم شرفي، نبوي و جوادي را رحمت کند. حدود 43 سال قبل؛ سي - چهل نفر از منتظران درمشهد ـ که الآن دو سه نفر بيشتر از آنان زنده نيستند ـ روزي از مشهد خارج شده و به کوهي در دو سه فرسخي شهر رفتند. ظاهراً هوا هم سرد بوده ... نيمههاي شب که سرما آزارشان ميداده به داخل غاري در ميانة کوه رفته و آتش روشن ميکنند. در تمام مدت هم گريه و فرياد ميکردهاند. شبهاي دوم و سوم چند نفر از اينان به حالت غش ميافتند و در شرف مرگ قرار ميگيرند. اينها از ابتدا هيچ چيزي با خود نبرده بودند و بسيار جدي عزم کرده بودند که يا بمیرند و يا اينکه فرج مولا صاحب الزمان سلام الله علیه را بگيرند. مرحوم آقاي شرفي نقل می کردند: ما وقتي ديديم نيمه شب سرما شدت گرفت و شرايط اينجور شد، چند نفري با هم نشستيم و شور کرديم. در جلسه دربارة اين بحث کرديم که اگر چندتا از اينها بميرند و دولت بفهمد، سراغ ما ميآيند و دچار مشکل ميشويم. از همين رو به هر زحمتي بود بيماران جمع را که شبيه جنازه بودند، از آنجا منتقل کرديم و بي آنکه هيچ نتيجه اي از آن ماجرا به دست بياوريم برگشتيم. اين يک حرکت
کوچک مذبوحانه و غلطي بوده است. شکل حرکت اصلاً درست نبوده است. بايد يک حرکت کلّي
اتفاق بيفتد و عموم شيعيان بخواهند و کار را از روي اساس و منطق درست و حسابي
انجام بدهند، نه اينکه هيچ چيزي با خود نبرند و به اين اميد باشند که جبرييل براي
ما از بهشت مائده ميآورد. هر کسي براي خودش يک کوزه آب و سفره ناني بردارد و بعد
به گريه و استغاثه بپردازند. مهم آن ناله و گريه و استغاثه و از خداوند خواستن
است؛ خداوند هم بالاخره فرج را ميرساند. خدا به آبروي
آن عزيز، همه ما را به وظايف مان آشنا کند و ما را به خواستههاي ايشان نزديک کند
تا بدانيم چه بايد بکنيم. "به مردم بگوييد که براي من به اندازة یک زنداني يا لااقل يک مريض دعا کنند." يعني شما
ببينيد وقتي يکي از نزديکان تان، پدر یا مادر و يا اولادتان بيمار می شود،
چطور نذر و دعا ميکنيد؟ آيا وجداناً براي امام عصرسلام الله علیه هم ما همينطور
دعا ميکنيم؟! آن شخص به حضرت
عرضه ميدارد: اکثر مردم شما را ميخواهند و هميشه دعاي تان ميکنند. حضرت هم در
جواب او فرمودند:
"چرا به
مردم نميگوييد من مظلوم هستم. مردم مرا فراموش کردهاند. برو به مردم بگو امام
زمان تان مظلوم وغريب است. من مظلومترين فرد عالم هستم. دلم خون است. براي ظهورم
دعا کنيد. اگر براي ظهورم دعا کنيد به سرعت يک چشم برهم زدن (امر ظهور، اصلاح و)
درست ميشود." "خدايا آنچه را به من وعده دادهاي عنايت بفرما. قيامم را محقق و گامهايم را استوار کن و به واسطة من جهان را از عدل و داد لبريز فرما. وقتي خداوند به ما اجازة سخن و قيام بدهد، حق به طور کامل آشکار و باطل به طور کامل نابود، و پريشاني به طور کلّي از ميان شما محو ميشود. بهره بردن مردم از وجود من در دوران غيبتم، همانند بهره بردن آنان از خورشيد است، هنگاميکه هوا ابري است. ظهور من پس از ساليان دراز و تاريک شدن قلبهاي مردم و حکم فرما گرديدن ستم و بيداد در سراسر دنيا خواهد بود." حضرت ولي عصر
سلام الله علیه فرمودند: امام صادق سلام الله علیه فرمودند: هنگاميکه عذاب
بر بني اسراييل نازل شد، آنها تا چهل روز در پيشگاه خداوند ناله و زاري كرده، نجات
خود را از خداوند مسئلت نمودند. خداوند دعاي آنان را اجابت فرمود و به حضرت موسي وهارون
وحي نمود: برويد بني اسراييل را از دست فرعونيان نجات دهيد. در نتيجه خداوند 170
يا 140 سال باقيمانده به ظهور موسي را صرف نظر کرد. شما شيعيان هم اگر چنين کنيد و
ظهور ما را از خداوند بخواهيد به شما عنايت ميشود. اي مفضل، اخبار و احاديث و روايات مربوط به ظهور حضرت مهدي را به شيعيان ما برسان تا مردم در دين خود شک نکنند و هرچه ميتوانند براي ظهور آن حضرت دعا کنند. شما نگاه کنيد اين همه در روايات حضرات معصومين سلام الله علیهم به دعا براي ظهور تأکيد و سفارش شده که هرچه ميتوانيد براي فرج آن عزيز ناله و گريه کنيد و از خدا بخواهيد. شما از هر کس بپرسيد که شرايط فعلي دنيا را چه کسي ميتواند اصلاح کند، پاسخ همه اين است که تنها امام زمانعجل الله تعالی فرجه الشریف ميتواند. چرا با اين حال ما مردم را به اين سمت راهنمايي نميکنيم؟ اين ماجرا را همه شنيدهايم که، در زمان مرحوم ميرزاي شيرازي وباي شديدي در سامرا آمد. شدّت بيماري به قدري زياد بود که جنازههاي افراد، کنار خيابانها افتاده بود و کسي نبود آنها را جمع آوري کند. آنهايي که از لحاظ مالي قدرت داشتند، از شهر بيرون ميرفتند و بقيه عملاً محکوم به فنا بودند. روزي ميرزا در مجلس درسش گفت : من حکم ميکنم همه مردم زيارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام بخوانند. سه روز بعد وبا به کلي برطرف شد. اين حقيقت است و داستان نيست. اين بدبختيهايي که در گوشه های دنيا گريبانگير شيعيان و مسلمانان شده از وبا بدتر نيست؟ چرا ما دسته جمعي چنين حرکتي را براي تعجيل در فرج انجام نميدهيم؟ همة آنها که دلشان ميسوزد و امام زمان را ميخواهند و اين مفاسد را نميتوانند تحمل کنند، بیایند دسته جمعي براي حضرت حرکت کنيم و زيارت عاشورا را بخوانيم. پيامبر اکرم صلوات الله علیه وآله به سلمان فرمودند: سلمان، زماني ميآيد که نگه داشتن ايمان از نگه داشتن آتش سرخ در دست سخت تر است. از همة شما ميپرسم آيا همين دوران ما را حضرت توصيف ننموده اند؟ آيا الآن کسي ميتواند به راحتي دين و ايمان خود را نگه دارد؟! بشر!... تو ديگر منتظر چه هستي ؟ چه قرار بوده اتفاق بيفتد که هنوز اتفاق نيفتاده است؟ تا شرايط دنيا از اين بدتر نشده بياييد همه با هم فرياد بزنيم و استغاثه کنيم و وجود مقدس امام عصرسلام الله علیه را از خداوند بخواهيم، تا بيايند و دنيا را از اين وضعيت نجات دهند. خاتمه دهنده به اين بساط و مصلح حقيقي تنها امام زمان سلام الله علیه است.
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۱۰/۰۳ساعت   توسط محمد
|
شب دوازدهم- بیت رهبری استاد پناهیان مقدمه: فرصت... امیرالمومنین وقتی میگویند"فرصتها سریع از دست میروند و بسیار دیر بازمیگردند" دارند از یک واقعیت در عالم صحبت میکنند نه اینکه صرفا یک حرفی برای انگیزه دادن به مردم زده باشند! "تسویف"، یعنی به تاخیر انداختن کار خوب، از تکنیکهای مهم شیطان است که ما باید برخلاف آن عمل کنیم؛ یعنی چه؟ یعنی ذهنمان دائم مترصد باشد که هیچ فرصتی را برای کار خوب از دست ندهد. برای کارهای خیرمان نقشه داشته باشیم. کار خیری که فرصتش کم پیش میآید: قربانی! تعریف و سابقه ی تاریخی: اما موضوع بحث امشبم درمورد "اغتنام فرصت" نیست! میخواهم درمورد موضوعی صحبت کنم که خیلی خیلی کم فرصتش برای انسان پیش می آید؛ و اگر پیش آمد و انسان استفاده نکرد پیامدهای سنگینی هم برای او دارد. : "فرصتِ قربانی دادن" (قربانی= چیز ارزشمندی را "برای قرب به خدا" از دست دادن) قله ی "قربانی"، شهادت است، و در دامنه ش انواع قربانیهای دیگر، انفاق و... قربانی دادن هم درطول تاریخ یک سنت رایج بوده از داستان هابیل و قابیل در ابتدای خلقت...تا زمانی که یهودیان می آیند نزد پیامبر و می گوییند علامت پیامبران این است که یک قربانی بکنند برای خدا اگر ما دیدیم که قبول شد، می فهمیم که راست میگویند...که وحی شد"بگوجز این بود که آن پیامبرانی که این علامت را هم برایتان آوردند کشتید؟!" و یا مثلا در روایت است که پیروان عیسی قرار شد چهل روز عبادت کنند، و بعد برای اینکه ببینند قبول است این عباداتشان یا نه، یک قربانی بدهند ببینند قبول شده یا نه؛ که بعد فقط قربانی یک نفر قبول نشد و عیسی(ع) پرسید که چرا؟ وحی شد که او تهِ دلش گاهی به ولایت تو شک دارد. کسی که ولایت ولی خدا را قبول نکند، عبادت و قربانی ش هم قبول نیست... فلسفه ی قربانی: قربانی دادن و اهمیتش، یک پیام و فلسفه ی خاصی دارد. این که : انسان، در این دنیا دارا نمی شود تا از دارایی اش لذت ببرد. بلکه دارا میشود تا –بعد از علاقه مند شدن به آن دارایی- به وسیله ی آن دارایی به خدا تقرب بجوید. مثلا انسان دارای نعمتِ "جان" است، برای اینکه همیشه آرزوی شهادت کند! همیشه از خدا تقاضا کند که فرصتی به او بدهد و جانش را بعنوان قربانی از او بپذیرد. البته سختترین قربانی دادن، دادنِ جان یا مال نیست. سختترین قربانی، دادن "آبرو" است؛ انسان مال خرج میکند که به مقام و عزت برسد. و فرصت این قربانی بالاخص برای سیاسیون پیش می آید که ارزشمندترین داراییشان آبرو و جایگاهشان است. اما به طور کلی، هرکس هر دارایی ای که دارد، آماده باشد که یک موقع خدا از او قربانی میخواهد، و فرصتِ این "قربانی خواستن خدا" را باید دریافت؛ کم پیش می آید چنین فرصتی... خدا از ابراهیمِ خلیل الرحمن گرفت این فرصت را! برای همین بود که وقتی خدا آن گوسفند را فرستاد که بجای پسرش ذبح کند، ابراهیم(ع) دلش گرفت... جهاد: یک فرصت کم یاب برای قربانی! یکی از "فرصتها"ی قربانی، عرصه ی جهاد(جنگ) است؛ و به همین دلیل که بسیار کم پیش می آورد خدا چنین فرصتی را، به همین دلیل هم خیلی "غضب" میکند به کسانی که به این فرصت پشت کنند! در جنگ تبوک، یک عده ای بهانه آوردند که ما نمیتوانیم الان با شما بیاییم جنگ و کار و زندگی داریم و... آیه آمد:« فَإِن رَّجَعَكَ اللّهُ إِلَى طَآئِفَةٍ مِّنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوكَ لِلْخُرُوجِ فَقُل لَّن تَخْرُجُواْ مَعِيَ أَبَدًا وَلَن تُقَاتِلُواْ مَعِيَ عَدُوًّا إِنَّكُمْ رَضِيتُم بِالْقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَاقْعُدُواْ مَعَ الْخَالِفِينَ اینهایی که 1 بار فرصتِ فرصت فداکاری و جهاد بهشان دادی، و عذر آوردند و نیامدند، اگر بعدا آمدند بگو هرگز به شما اجازه نمی دهم! شما بار اول که گفتم بیایید راضی به نیامدن و قعود شدید! ما نیازی به شما نداریم.»(سوره توبه- آیه 83) فرصت "اساسی"ست؛ اگر نشناسیش دیگر پیش نمی آید. سخن از "فداکاری" به تنهایی گفتن چندان فایده ندارد، باید بر "فداکاری به موقع" تأکید کرد... پیامدهای پشت کردن به فرصتِ فداکاری: یکی از غضبهای خدا بر کسی که پشت میکند (تَوَلّوا) به فرصتِ کمیاب فداکاری، "استبدال" است؛ این یک اصطلاح قرآنیست؛ «ای مومنان! اگر شما خوب پای دین نایستادید، فکر نکنید منتظر شما می مانم! بلکه یک عده ای بهتر از شما می آورم که ...»(سوره مائده-آیه 54) و یا می فرماید « هَاأَنتُمْ هَؤُلَاء تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنكُم مَّن يَبْخَلُ وَمَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ وقتی گفته میشود انفاق کنید، بعضیها بخل می ورزند، بدانید خدا غنی ست، و شما فقرایید. اگر پشت کنید به این فرصت یک قوم دیگر را به جای شما می آورم که دیگر مثل شما نیستند.»(سوره محمد-آیه 47)
· خطرناکترین غضب خدا، برای کسی که "به موقع، فداکاری" نمیکند: ماهیت کربلا را اصلا بدون این بحث نمیشود توضیح داد؛ یک طرف داستان کرببلا، قربانی دادن های حسین(ع) هست؛ اما بحث مهمتر در این مورد را باید در فاز "عبرتها"ی کربلا جستجو کرد. بززرگترین عبرت عاشورا در همین بث اغتنام فرصت قربانی ست... : پس گفتیم: اولا فرصت قربانی را غنیمت نشماری، ازت میگیرد و خدا و دیگر هم نمی دهد(جنگ تبوک) . ثانیا اگر به ولی خدا شک داشته باشی، قربانیت قبول نیست. ثالثا اگر "کم گذاشتی در قربانی کردن برای دین خدا"، خدا استبدالت میکند، چون نیازی به تو و قربانیت ندارد. همین؟! نه خیر! خطرناکترین سنت الهی دربرابر کسی ست که فرصتِ فداکاری برای دین را از دست بدهد و "اهمال" کند در این فداکاری، چه سنتی؟ «من لم یمشِ فی حاجة ولی الله؛ اُبتلیَ ان یمشی فی حاجة عدوّ الله» کسی که در راه ولی خدا فداکاری نکرد؛ مبتلا خواهد شد به این که همان فداکاری را در راه دشمن خدا بکند! کربلا برای مردم کوفه، همین "ابتلا" بود! باور کنید مردم کوفه یزید را دوست نداشتند! اصلا هیچ امید خیری از یزید برای کوفه نمیرفت؛ اما بدبختها "فداکاری کردند برای یزید"! جان خودشان را بردند برای یزید جنگیدند و کشته هم شدند!!! چرا؟! چون آن روز که امیرالمومنین می گفت بیایید بجنگید، سستی می کردند. (نه این هم که "نیایند"ها! سه تا جنگ رفتند با امام علی! فقط جنگ صفین ش یک سال طول کشید! و آنهمه شهید داد کوفه؛ می رفتند، اما سست می رفتند؛ امام را ناراحت می کرد این سستی، تا جایی که امام، آن خطبه ی "یا اشباح الرجال و لا رجال ..." را خواند ... آمدند پای رکاب علی(ع) ! اما از "کربلا" معلوم می شود که "خوب نیامدند"! و کاش جریمه ی این "خوب نیامدن"، حداقل "جهنم" بود؛ نه! خیلی بدتر از جهنم؛ به تلافی آن خوب نیامدن، خدا مبتلایشان کرد به ریختن خون حسین(ع)!!! جان خودشان را بدهند برای کشتنِ حسین(ع)!!! مسئولین ما –به شکر خدا- آنقدر خوب هستند و مردم ما آنقدر هشیار هستند که اینجا کسی "برای جمع آوری مال" نرود مسئول بشود؛ اما توجه بکنند همه و بویژه مسئولین: فرصت قربانی را اگر از دست بدهند، اگر کم بگذارند برای ولی خدا، خدا با کسی شوخی ندارد! حالا "استبدال" هیچی، آن "ابتلا" را چه خواهید کرد؟! بعد ما اینها را با دانشجوها که گفتگو میکنیم، دانشجو میگوید "آقا پس آن کسی که نوکر بی جیره و مواجب اسرائیل شده، بدون اینکه چیزی بهش بدهند، دارد خودش را خرج اهداف دشمن خدا می کند، یک جایی حضرت امام را ناراحت کرده بوده؟!"... والا چی بگم؟! صحیفه ی نور هست، برید بخوانید خودتان...! دوستان! "بدی" در روحِ لشکر کوفه، تصاعدی بالا رفت! طب چند روز، چند ساعت، اینها به این درجه از بدی رسیدند، فکر کنید به این معمای تاریخی که «قلوبهم معک و سیوفهم علیک» خیلی حرفها دارد... خدایا فرصت قربانی کردن داراییهایمان را یک روز به ما بده. و ما را در آن لحظه، از غافلین قرار نده. (علمایی داشتیم، تمام سال را احیا میگرفت که نکند یکی از این شبها شب قدر باشد و او نداند و حاجتش را در آن شب نخواهد از خدا؛ حالا چی بود حاجتت مگر که اینقدر برات مهم بود؟! هیچی! "شهادت"! ... منت باید کشید از خدا که اجازه ی قربانی کردن بدهد) امیرالمونین می گوید «خداوند، بندگانی دارد که به شان نعمت هایی داده است برای منافع مردم! پس این نعمت را در دست اینها قرار داده که بذل کنند، اگر استنکاف بورزند، از آنها می گیرد و به دیگری میدهد» کاش مادرهای ما اینطور بچه هاشان را تربیت می کردند که :« فرزندم! درس بخوان زحمت بکش دکتر شو مهندس شو پول فراهم کن خانواده تشکیل بده فرزندان خوب تربیت کن داراییهای ارزشمندی برای خودت فراهم کن، شاید خدا یک روزی لطف کرد و بهت فرصت داد قربانی شان کنی! » خدا در طول تاریخ به هیچیک از انبیا و اولیا فرصت اینطور قربانی کردن نداد...ته ش حضرت ابراهیم بود که نیمه راه خدا گفت "بس ه دیگه!" فقط به یک نفر اجازه داد که «هرچه می خواهی بیاوری بیاور...همه ش قبول است!» حالا هی به اباعبدالله می گویند «این زن و بچه را دیگر کجا میبری؟!» حسین چه جوابی بدهد به اینها؟! چه میفهمند که عزیز ترین داراییهای حسین همینها هستند (که تا لحظه ی آخر، چشم امام به خیام است و نگران اینها)...و لاجرم، عزیزترین قربانی ها... "شکر"، یعنی نعمت را در جای خودش مصرف کردن؛ یعنی نعمت را در جهت قرب به خدا مصرف کردن؛ خب بهترین جای مصرف هر نعمتی(یعنی برترین شکر هر نعمتی) قربانی کردن آن است!... بعد شما دعای عرفه را که می خوانید؛ اصلا "عطشِ شکر" موج می زند در آن... چند صفحه امام حسین فقط یکی یکی نعمتهایی را که خدا داده نام می برد که "خدایا چطوری شکر کنم این را؟!" انگار که التماس کند که "خدایا! اجازه بده تک تک این نعمتها را فدای تو کنم..."
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۰۹/۱۹ساعت   توسط محمد
|
یونس ابن یعقوب از امام صادق
علیه السلام نقل کرده است که: الوسائل : 11 / 518 ج 7 والبحار : 76 / 354 ج 21 عن كنز الكراجكي : ص 63 بإسناده عن يونس بن يعقوب
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۰/۰۸/۲۹ساعت   توسط محمد
|
آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب روح مجرد می فرمایند: « آقای قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این میفرموده اند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی، دو بار آن را مطالعه نمایند. » ... متن كامل روايت عنوان بصري با ترجمة آن در ادامه مطلب تقدیم می شود اين روايت از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام منقول است، و مجلسي در كتاب «بحار الانوار» ذكر نموده است؛ و چون دستورالعمل جامعي است كه از ناحية آن إمام هُمام نقل شده است، ما در اينجا عين الفاظ و عبارات روايت و به دنبال آن ترجمهاش را بدون اندك تصرّف ذكر مينمائيم تا محبّين و عاشقين سلوك إلي الله از آن متمتّع گردند: ادامه مطلب
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۰۷/۲۳ساعت   توسط محمد
|
در داستان جالبى از امیر المومنین حضرت على(عليه السلام ) به اين مضمون نقل شده است كه روزى رو به سوى مردم كرد و فرمود: به نظر شما اميد بخش ترين آيه قرآن كدام آيه است ؟ بعضى گفتند آيه"ان الله لا يغفر ان يشرك به و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء"(خداوند هرگز شرك را نمى بخشد و پائين تر از آن را براى هر كس كه بخواهد مى بخشد)سوره نساء آیه 48 امام فرمود: خوب است ، ولى آنچه من ميخواهم نيست ، بعضى گفتند آيه"و من يعمل سوء او يظلم نفسه ثم يستغفرالله يجد الله غفورا رحيما" (هر كس عمل زشتى انجام دهد يا بر خويشتن ستم كند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را غفور و رحيم خواهد يافت) سوره نساء آیه 110 امام فرمود خوبست ولى آنچه را مى خواهم نيست . بعضى ديگر گفتند آيه "قل يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفورالرحیم"(اى بندگان من كه دراثر گناه،بر خويشتن زیاده روی کرده اید،ازرحمت خدا مايوس نشويد در حقيقتخدا همه گناهان را مىآمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است)سوره زمرآیه53 امام فرمود خوبست اما آنچه مى خواهم نيست ! بعضى ديگر گفتند آيه "و الذين اذا فعلوا فاحشة او ظلموا نفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من يغفر الذنوب الا الله"(پرهيزكاران كسانى هستند كه هنگامى كه كار زشتى انجام مى دهند يا به خود ستم مى كنند به ياد خدا مى افتند، از گناهان خويش آمرزش مى طلبند و چه كسى است جز خدا كه گناهان را بيامرزد) سوره آل عمران آیه135 باز امام فرمود خوبست ولى آنچه مى خواهم نيست . در اين هنگام مردم از هر طرف به سوى امام متوجه شدند و همهمه كردند فرمود: چه خبر است اى مسلمانان ؟ عرض كردند: به خدا سوگند ما آيه ديگرى در اين زمينه سراغ نداريم . امام فرمود: از حبيب خودم رسول خدا شنيدم كه فرمود: اميد بخش ترين آيه قرآن اين آيه است "واقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من الليل ان الحسنات يذهبن السيئات ذلك ذكرى للذاكرين سوره هود آیه 118 و فرمود: اى على! آن خدايى كه مرا به حق مبعوث كرده و بشير و نذيرم قرار داده يكى از شما كه برمىخيزد براى وضو گرفتن، گناهانش از جوارحش مىريزد، و وقتى به روى خود و به قلب خود متوجه خدا مىشود از نمازش كنار نمىرود مگر آنكه از گناهانش چيزى نمىماند، و مانند روزى كه متولد شده پاك مىشود، و اگر بين هر دو نماز گناهى بكند نماز بعدى پاكش میكند، آن گاه نمازهاى پنجگانه را شمرد بعد فرمود: يا على جز اين نيست كه نمازهاى پنجگانه براى امت من حكم نهر جارى را دارد كه در خانه آنها واقع باشد، حال چگونه است وضع كسى كه بدنش آلودگى داشته باشد، و خود را روزى پنج نوبت در آن آب بشويد؟ نمازهاى پنجگانه هم به خدا سوگند براى امت من همين حكم را دارد.
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۰۷/۲۳ساعت   توسط محمد
|
شخصي از بهجت عارفان و سالكان
ميپرسد: "امروز عده زيادي از مردم مشتاق آمدن امام زمان (عج) هستند، پس چرا حضرت
ظهور نميكنند؟"
اين عارف بزرگوار در پاسخ ميفرمايند:
"امام زمان (عج) هم اگر بيايد با او همان معامله را ميكنيم كه با آباء
طاهرينش كرديم! آيا ميشود امام زمان چهارصد ميليون ياور داشته باشد و ظهور نكند؟!
خدا توفيق دهد به سوي امام (عج) تير پرتاب نكنيم!"
(كتاب پرسشهاي شما و پاسخهاي آيةالله بهجت،
جلد اول)
مرحوم آقاي بهجت همچنين بسيار بر دعا براي
فرج حضرت صاحبالامر تاكيد داشتند و ميفرمودند: "خدا ميداند تعداد اين دعاها بايد
چقدر باشد تا مصلحت ظهور فراهم آيد! قطعا اگر كساني در دعا جدي و راستگو باشند...
مبصراتي خواهند داشت و قطعا مثل ما چشمبسته نيستند.
بايد دعا را با شرايط آن دعا كرد و توبه از
گناهان از جمله شرايط دعا است، چنان كه فرمودهاند: "دعاء التائب مستجاب" يعني دعاي
شخصي كه توبه كند، مستجاب ميگردد. نه اين كه براي تعجيل فرج دعا كنيم و
كارهايمان براي تبعيد [دور كردن] و تاجيل [تاخير انداختن] فرج آن حضرت
باشد!" (همان منبع)
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۰/۰۵/۱۶ساعت   توسط محمد
|
![]() پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ ما فِی رَمَضانِ لَوَدَّ اَنْ یَکُونَ رَمَضانُ السَّنَة. اگر بندگان از برکت ها و حقایق ماه رمضان آگاهی می یافتند، آرزو می کردند که رمضان یک سال باشد. اِنَّ اَبْوابَ السَّماءِ تُفْتَحُ فی اَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضانِ وَ لا تُغْلَقُ اِلی آخِرِ لَیْلَةٍ مِنْهُ. به راستی که درهای آسمان در شب اول رمضان باز می شود و تا شب آخر ماه بسته نمی شود. لَوْ عَلِمْتُم مالَکُم فِی رَمَضانِ لَزِدْتُم لِلّه تَبارَکَ و تَعالی شُکْرا. اگر بدانید در رمضان چه برای شما تقدیر شده است، سپاس خود را برای خدا افزون می کنید. «وَکَّلَ اللّه ُ مَلائِکَةً بِالدُّعاءِ لِلصّائِمین؛ خداوند، فرشتگانی را مأمور دعا برای روزه داران کرده است». حضرت علی علیه السلام : صَوْمُ الْقَلْبِ خَیْرٌ مِنْ صِیامِ اللِّسانِ و صِیامُ اللِّسانِ خَیْرٌ مِنْ صِیامِ الْبَطْن. روزه قلب بهتر از روزه زبان و روزه زبان نیز از روزه شکم برتر است. صَوْمُ النَّفْسِ عَنْ لَذّاتِ الدُّنیا اَنْفَعُ الصِّیامِ. روزه نفس از لذت های دنیا، سودمندترین روزه هاست. روزه عام از شراب و نان بود روزه خاص از همه عصیان بود مولوی الصِّیامُ اِجْتِنابُ الْمَحارِمِ کَما یَمْتَنِعُ الرَّجُل مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ. روزه، خود نگه داری از حرام های الهی است، همان گونه که انسان از غذا و نوشیدنی [در این ماه] پرهیز می کند. خداوند از میان روزها، جمعه و از میان ماه ها، ماه رمضان و از میان شب ها، شب قدر را برگزید. امام باقر علیه السلام : «الصِّیام وَالْحَجُّ تَسْکینُ الْقُلُوبِ؛ روزه و حج سبب آرامش دل هاست». امام صادق علیه السلام : غُرَّةُ الشُّهُورِ شَهْرُ رَمَضان و قَلْبُ شَهرِ رَمَضان لَیْلَةُ الْقَدْرِ. برجسته ترین ماه ها، ماه رمضان است و قلب ماه رمضان، شب قدر است. نِعْمَ الشَّهْرُ رَمَضانُ کانَ یُسَمّی عَلی عَهْدِ رَسُولِ اللّه ِ الْمَرْزُوقُ. چه خوب ماهی است ماه رمضان؛ ماهی که در زمان پیامبر ماه «پربرکت» نامیده شد. امام هادی علیه السلام : فَرَضَ اللّه ُ تَعالی الصَّوْمَ لِیَجِدَ الْغَنِیُّ مَسَّ الْجُوع لِیَحْنُو عَلَی الْفَقِیرِ. خداوند متعال روزه را واجب کرد تا غنی حس گرسنگی را بچشد. سپس بر فقیر مهر ورزد.
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۵/۱۰ساعت   توسط محمد
|
در دزفول از ثقاب دانشمندان آن شهر شنیده ام و بعد در کتاب « الشمس الطالعه » و کتاب شرح زندگی« شیخ انصاری » دیده ام ، آنها نقل میکرده اند : آقای حاج « محمد حسین تبریزی » که از تجّار محترم تبریز بوده و فرزندی نداشته و آنچه از وسایل مادّی از قبیل دارو و دوا برایش ممکن بوده استفاده کرده و بازهم دارای فرزندی نشده میگوید : من به نجف اشرف مشرّف شدم و برای قضاء حاجتم به مسجد سهله رفتم و متوسل به « امام زمان » علیه السلام گردیدم ، شب در عالم مکاشفه دیدم، که آقای بزرگواری به من فرمودند :
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۵/۰۵ساعت   توسط محمد
|
اي انسان! چه چيز تو را بر گناه جرات داده؟
و در برابر پروردگار مغرور ساخته؟ و بر نابودي خود علاقمند کرده است؟آيا بيماري تو را درمان نيست؟ و خوابزدگي تو بيداري ندارد؟ چرا آنگونه که به ديگران رحم ميکني، به خود رحم نميکني؟ چه بسا کسي را در آفتاب سوزان ميبيني بر او سايه ميافکني يا بيماري را بنگري که سخت ناتوان است، از روي دلسوزي بر او اشک ...ميريزي، چه چيز تو را بر بيماري خود بي تفاوت کرده؟ و بر مصيبتهاي خود شکيبا و از گريه بر حال خويشتن باز داشته است؟ پس سستي دل را با استقامت درمان کن، و خوابزدگي چشمانت را با بيداري برطرف کن، و اطاعت خدا را بپذير، و با ياد خدا انس گير، و ياد آر که تو از خدا روي گرداني و در همان لحظه او روي به تو دارد،و تو را به عفو خويش ميخواند، و با کرم خويش ميپوشاند. نهج البلاغه خطبه 214
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۵/۰۳ساعت   توسط محمد
|
حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف:در سر پرستی شما کوتاهی نمیکنیم.یادتان همواره در یادمان است.اگر جز این بود ،بلاها و دشواریها بر شما فرود می آمد ودشمنان ریشه کن تان می کردند. تقوای خدا پیشه کنید و یاریمان کنید تا شما را از فتنه ای که گرفتارتان کرده برهانیم. از دوری تو غمین و نالان هستیم وز کردۀ خود کمی پشیمان هستیم اصلیت ما را تو اگر می پرسی از کوفه ولی مقیم تهران هستیم! ***** در دوز و کلک رگ ونوسی داریم هر جمعه که شد بیا که ما منتظریم این هفته فقط نیا عروسی داریم ***** از جور زمانه ما شکایت داریم اندازۀ کوه و صخره حاجت داریم ما مشکلمان گرانی و بیکاریست آقا به نبودنت که عادت داریم… ***** ما قیمت روز ارز را می دانیم معیار بهای بورس در تهرانیم فعلا دو سه روزیست هوا پس شده است هر روز دعای عهد را می خوانیم ***** صد موعظه کن ولی ز تسلیم نگو از خمس و زکات و ضرب و تقسیم نگو آقا تو بیا ولی فقط با یک شرط… از آنچه که ما دوست نداریم نگو! چقدر خنده داره که آقا در تمام اوقات به یاد و مراقبت ما است و مشتاقانه ما را می طلبد ولی ما در شبانه روز ؛حتی دقایقی را هم به ایشان اختصاص نداده ایم چقدر خنده داره زمانی که در مجلسی وارد می شویم ویا به دیدار کسی می رویم سعی میکنیم زیبا و آراسته جلوه نماییم؛اما به اینکه آقا ؛چگونه ما را بپسندد و چگونه ما را دوست داشته باشد؛ توجهی نکرده ایم و همیشه در محضرشان آلوده و زشت حضور یافتیم. چقدر خنده داره که ما با این همه لطف پدرانه آقا ؛ما هنوز ایشان را به عنوان یک عضو خانواده خود نپذیرفته ایم ، چرا که یک فرزند ، به پدر خود افتخار می کند و جایش را در شادی ها خالی میکند و هیچ گاه با گستاخی و بی حیایی در مقابل پدر نمی ایستد. چقدر خنده داره که ما غم مسکن و ازدواج، کار ،تجارت و حتی غم اعضای خانواده و اقوام را می خوریم وبرای برطرف کردن همه این غم ها تلاش میکنیم اما در بین غم های ما از غم تنهایی و مظلومیت آقا از مشکلات و اضطرارشان از گریه ها و ناله هایشان که از گناهان ما سر می دهند ، سهمی وجود ندارد. چقدر خنده داره که ما برای رسیدن به خواسته هایمان دست به دامان هر کسی می شویم که او نیز برای بر آورده شدن حاجات ما دعا کند ؛اما افسوس که چنین حالتی را در فراق آقا نداریم، چرا که ظهورشان برای ما به عنوان حاجت ضروری محسوب نمی شود. چقدر خنده داره که ما با اینکه در زمان حضور آقا هستیم ، جوانی و عمرمان را به غیر از ایشان صرف کرده ایم در حالی که رئیس مکتب شیعه امام صادق علیه السلام می فرمایند: اگر او را درک می کردم تمام ایام زندگی را خود به او خدمت می کردم. چقدر خنده داره که با اینکه ادعای دوستی با آقا را داریم ولی در برخی مجالس رویمان نمی شود از ایشان سخن بگوییم چرا که به ما می گویند مذهبی و متحجر! چقدر خنده داره که در فعالیت های اداری و سیاسی مان از نام آقا استفاده مینماییم اما هیچ گاه رضایت ایشان را در دستور جلسات و نقشه هایمان در نظر نمیگیریم و شاخص فعالیت مان را با ایشان تنظیم نمیکنیم. چقدر خنده داره با اینکه می دانیم که جد بزرگوار آقا ، امام حسین علیه السلام برای احیای امر به معروف و نهی از منکر قیام کردند و به شهادت رسیدند اما ما به راحتی از منکر عبور میکنیم وخودمان را به ندیدن و نشنیدن می زنیم. چقدر خنده داره که ادعای دوستی و جان فدایی آقا را داریم ،ولی به توصیه های نائبشان توجهی نمی کنیم. چقدر خنده داره که با این همه بی معرفتی و نا مهربانی ما ، هرگز آغوش گرم و شیرینشان را بر روی ما نمی بندند…..
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۰/۰۴/۲۸ساعت   توسط محمد
|
استاد
فاطمي نيا در جلسهاي با ذکر چند نکته اخلاقي و عرفاني فرمود: خدمت آيت
الله بهاالديني رسيدم. گفتم آقا راز مقام و رتبه سيد سکوت چه بود؟ آقا دست
بالا آورد و اشاره به دهان کرد. خدا شاهد است الان مردم خيلي دست کم
گرفتهاند آبرو بردن را.
ببينيد؛ خدا چند گناه را نميبخشد: 1- عمدا نماز نخواندن.2- به ناحق آدم کشتن. 3- عقوق والدين. 4- آبرو بردن.
اين
گناهان اينقدر نحس هستند که صاحبانشان گاهي موفق به توبه نميشوند. پسر
يکي از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، براي من تعريف
ميکرد: «به پدرم گفتم پدر تو درياي علم هستي. اگر بنا باشد يک نصيحت به من
بکني چه ميگويي؟ ميگفت پدرم سرش را انداخت پايين. بعد سرش را بالا آورد و
گفت آبروي کسي را نبر!» الان در زمان ما هيئتيها، مسجديها و مقدسها
آبرو ميبرند.
عزيز من اسلام ميخواهد آبروي فرد حفظ شود. شما با اين مشکل داري؟ دقت کنيد که بعضيها با زبانشان ميروند جهنم.
روايت
داريم که ميفرمايد اغلب جهنميها، جهنمي زبان هستند. فکر نکنيد همه شراب
ميخورند و از ديوار مردم بالا ميروند. يک مشت مومن مقدس را ميآورند
جهنم. اي آقا تو که هميشه هيأت بودي! مسجد بودي! بله. توي صفوف جماعت مي
نشينند آبرو ميبرند.
اميرالمومنين به حارث همداني ميفرمايد: اگر هر چه را که ميشنوي بگويي؛ دروغگو هستي.
گناهکار
چند نوع است: عدهاي گناه ميکنند، بعد ناراحت و پشيمان ميشوند؛ سوز و
گداز دارند؛ توبه ميکنند و هرگز فکر نميکنند که روزي اين توبه را بشکنند؛
اما دوباره ميشکنند. دوباره، سه باره، ده باره. در حديث داريم که اين اگر
در تمام توبه شکستن ها سوز و گداز واقعي داشته باشد، در نهايت بر شيطان
پيروز ميشود.
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۴/۱۵ساعت   توسط محمد
|
روزي
شيطان در گوشه مسجد الحرام ايستاده بود. حضرت رسول (صلي الله عليه و آله)
هم سرگرم طواف خانه كعبه بودند. وقتي آن حضرت از طواف فارغ شد، ديد ابليس
ضعيف و نزار و رنگ پريده، كناري ايستاده است.فرمود: «اي ملعون! تو را چه ميشود كه چنين ضعيف
و رنجوري؟!»
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۴/۰۶ساعت   توسط محمد
|
محمّد بن مسلم در ضمن حديثى حكايت كند:
وقتى غلام آن شربت را به من داد، گفت : مولا و سرورم فرموده است : بايد براى درمان و علاج بيمارى خود، آن را بنوشى . هنگامى كه خواستم آن را بنوشم ، متوجّه شدم كه آن شربت بسيار خوشبو و خنك است . و چون شربت را نوشيدم ، غلام گفت : مولايم فرموده است : پس از آن كه شربت را نوشيدى ، حركت كن و نزد ما بيا. من در فكر فرو رفتم كه چگونه به اين سرعت خوب شدم ؟! و اين شربت چه داروئى بود؟ چون تا قبل از نوشيدن شربت قادر به حركت و ايستادن نبودم . به هر حال حركت كردم و به حضور امام عليه السلام شرفياب شدم ؛ و دست و پيشانى مبارك آن حضرت را بوسيدم ؛ و چون گريه مى كردم حضرت فرمود: چرا گريه مى كنى ؟ عرض كردم : اى مولايم ! بر غريبى و دورى مسافت خانه ام از شما و همچنين بر ناتوانى خويش گريه مى كنم از اين كه نمى توانم مرتّب به خدمت شما برسم و كسب فيض نمايم . حضرت فرمود: و امّا در رابطه با ناتوانى و ضعف جسمانيت ، متوجّه باش كه اولياء و دوستان ما در اين دنيا به انواع بلا و مصائب گرفتار مى شوند، و مؤ من در اين دنيا هر كجا و در هر وضعيتى كه باشد غريب خواهد بود تا آن كه به سراى باقى رحلت كند. امّا اين كه گفتى در مسافت دورى هستى ، پس به جاى ديدار با ما، به زيارت قبر امام حسين عليه السلام برو؛ و بدان آنچه را كه در قلب خود دارى و معتقد به آن باشى با همان محشور خواهى شد. سپس حضرت فرمود: آن شربت را چگونه يافتى ؟ عرض كردم : شهادت مى دهم بر اين كه شما اهل بيت رحمت هستيد، من قدرت و توان حركت نداشتم ؛ وليكن به محض اين كه آن شربت را نوشيدم ، ناراحتيم برطرف شد و خوب شدم . حضرت فرمود: آن شربت دارويى بر گرفته شده از تربت قبر مطهّر امام حسين عليه السلام است ، كه اگر با اعتقاد و معرفت استفاده شود شفاء و درمان هر دردى خواهد بود. بحارالا نوار: ج 101، ص 120، ح 9، اختصاص شيخ
مفيد: ص 52.
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۴/۰۱ساعت   توسط محمد
|
ابوبکر پس از رسيدن به خلافت در اولين خطبه اش براي مردم گفت:« ايَها
النَاس، اني وليت عليکم و لست بخيرکم، فان اطعت فاعينوني و ان عصيت
فقوموني» « اي مردم من بر شما والي و حاکم شدم و بهتر از شما نيستم، پس اگر
اطاعت کردم َ ياريم دهيد و اگر تمرد و عصيان کردم به راه راست واداريد» حال سوالی را از کلام خداوند خبیر مطرح می کنیم: « افمن یهدی الی الحق احق ان یتبع امن لا یهدی الا ان یهدی فما لکم کیف تحکمون» « آیا کسی که هدایت به سوی حق می کند برای پیروی شایسته تر است یا کسی که نمی تواند هدایت کند بلکه باید هدایت شود؟ شما را چه شده است؟ چگونه قضاوت می کنید؟( سوره یونس آیه ۳۵) یاعلی
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۰۳/۲۸ساعت   توسط محمد
|
پيامبر اكرم (ص) فرمودند از اولين شب
جمعه ماه رجب غافل نشويد زيرا شبي است كه فرشتگان آن را ليله الرغائب مي نامند كه
روزه گرفتن در پنج شنبه قبل از آن مستحب است واعمال فراواني دارد.
كلمة "رغائب" جمع "رغيبه" به معناي چيزي كه مورد رغبت و ميل است و نيز به معناي عطا و بخشش فراوان مي باشد. بنابر بر معناي اول "ليلة الرغائب" يعني شبي كه ميل و توجه به عبادت و بندگي در آن فراوان است و بندگان خوب و شايسته خداوند در اين شب تمايل زيادي به رفتن به در خانه خداوند و ارتباط و انس با معبود خويش دارند. بنابر معناي دوم "ليله الرغائب" يعني شبي كه در آن عطاء و بخشش خداوند فراوان است و بندگان مخلص خداوند با رو آوردن به بارگاه قدس ربوبي و خاكساري در برابر عظمت حق، شايسته دريافت انعام و عطا و بخشش بي كرانه حق مي گردند. از براي آن شب عملي با فضيلت بسيار از حضرت رسول صَلَّي اللَّه عَلِيه وَ اله وارد شده است از جمله: فضيلت او آنكه گناهان بسيار به سبب او
آمرزيده شود
و آنكه هر كه اين نماز را بگذارد چون
شب اوّل قبر او شود، حقّ تعالي بفرستد ثواب اين نماز را بسوي او به صورتي نيكوتر با
روي گشاده و درخشان و زبان فصيح پس با وي گويد اي حبيب من! بشارت باد تو را
كه نجات يافتي از هر شدّت و سختي گويد تو كيستي؟ بخدا سوگند كه من روئي بهتر از روي
تو نديدم و كلامي شيرينتر از كلام تو نشنيدهام و بوئي بهتر از بوي تو
نبوئيدم.
گويد من ثواب آن نمازم كه در فلان شب از فلان ماه از فلان سال بجا آوردي؛ امشب به نزد تو آمدم تا حقّ تو را ادا كنم و مونس تنهائي تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دميده شود من سايه بر سر تو خواهم افكند در عرصه قيامت پس خوشحال باش كه خير هرگز از تو معدوم نخواهد شد. و كيفيت آن چنان است كه روز پنجشنبه
اوّل آن ماه را روزه ميداري چون شب جمعه داخل شود مابين نماز مغرب و عشاء دوازده
ركعت نماز ميگذاري هر دو ركعت به يك سلام و در هر ركعت از آن يك مرتبه حمد و
سه مرتبه اِنّا اَنْزَلْناهُ و دوازده مرتبه قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ ميخواني و
چون فارغ شدي از نماز هفتاد مرتبه ميگوئي«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّدٍ
النَّبِيِّ الاُْمِّيِّ وَعَلي آلِهِ» پس به سجده مي روي و هفتاد مرتبه ميگوئي:«
سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَالرُّوحِ» پس سر ازسجده برميداري و هفتاد
مرتبه ميگوئي«رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ اِنَّكَ اَنْتَ
الْعَلِيُّ الاَعْظَمُ» پس باز به سجده ميروي و هفتاد مرتبه ميگوئي:« سُبُّوحٌ
قُدّوُسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ و َالرُّوحِ» پس حاجت خود را ميطلبي كه انشاءالله
برآورده خواهد شد.
به اميد استجابت دعا از ايزد
منان
۱. از اين جهت كه اصولاّ شب جمعه ، خود داراي ويژگي و ارزش خاصي است و اعمال عبادي فراواني در آن وارد شده و زمان عبادت و مناجات و عرض حاجات با قاضي الحاجات است. 2. ماه رجب اولين ماه از ماه هاي حرام
و ماه خدا و هنگام عبادت و دعا و استغفار است و رحمت الهي در اين ماه در حال ريزش و
نزول است به همين جهت اين ماه را رجب الاصب گويند، چون "صب" به معناي ريختن است. پس
ليله الرغائب شرافت و ارزش شب جمعه و ماه رجب هر دو را در خود جمع نموده پس ارزشي
دو چندان دارد.
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۳/۱۸ساعت   توسط محمد
|
در روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمده است: هر گاه کسى نتواند در این ماه روزه بگیرد، هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند، تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحانَ الاِْلهِ الْجَلیلِ، سُبْحانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبیحُ اِلاَّ لَهُ، سُبْحانَ الاَْعَزِّ الاَْکْرَمِ، سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّةَ وَهُوَ لَهُ اَهْلٌ
اعمال هر روز: 1- در صبح و عصر 70 مرتبه بگوید: اسغفرالله و اتوب الیه 2- هر شب بعد از نماز عشا دو رکعت نماز بخواند. بدین ترتیب که در هر رکعت بعد از حمد، کافرون(3مرتبه)، توحید(1مرتبه) و بعد از نماز این عبارات را بخواند: لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد یحیی ویمیت و هو حی لا یموت بیده الخیر و هو علی کل شیء قدیر و الیه المصیر اللهم صل علی النبی الامی و آله 3- هر شب سه مرتبه موارد زیر را بخواند: حمد- آیه الکرسی- کافرون- توحید- فلق- ناس- تسبیحات اربعه- لا حول ولا قوه الا بالله- صلوات الله اغفر للمومنین و المومنات 4- صدقه 5- روزه تمام ماه
اعمال طول ماه: 1- در طول ماه هزار بار خواندن اين دعا: استغفرالله ذاالجلال و الاكرام من جميع الذنوب و الاثام. شيخ صدوق در اين باره روايت كرده است كه هر كس اين دعا را در رجب هزار بار بخواند خداوند به او ميگويد: اگر تو را نيامرزم خداي تو نيستم، خداي تو نيستم. 2- خواندن سوره توحيد ده هزار يا هزار بار كه هر كس در رجب اين سوره را هزار بار بخواند در قيامت پاداشي برابر عمل هزار پيامبر و هزار فرشته خواهد داشت و هيچ كس از او به خدا نزديكتر نخواهد بود جز آنكه پيش از اين سوره را خوانده باشد. 3- گفتن هزار بار لا اله الا الله و روايت شده هر كس در رجب هزار بار لا اله الا الله بگويد خداوند صد هزار حسنه براي او مينويسد و صد كاخ بهشتي به او ميدهد. 4- صدبار خواندن اين دعا: استغفرالله الذي لا اله الا هو وحده لا شريك له و اتوب اليه كه روايت شده هر كس اين دعا را صد بار بگويد و پس از آن صدقه انفاق نمايد خداوند كارش را با بخشش و آمرزش پايان دهد و اگر همان را چهارصد بار بگويد خداوند پاداش صد شهيد را به او ميدهد. 5- به پيروي از امام سجاد (عليه السلام) در همه ماه در سجدههاي خود اين دعا را بخواند: عظم الذنب من عبدك فليحسن العفو من عندك . 6- خواندن دعاي اللهم اني اسالك صبر الشاكرين لك در هر روز. در كتاب اقبال در مورد اين دعا آمده است كه معلي از حضرت امام صادق (عليه السلام) خواست تا دعايي به او بياموزد كه تمام معارف شيعه را در برداشته باشد امام خواندن اين دعا را به او توصيه كرده است . 7- هر روز اين دعا را خواندن: يا من يملك حوائج السائلين. 8- خواندن دعاي اللهم اني اسألك بمعاني جميع ما يدعوك به ولاة امرك كه از دست خط حضرت ولي عصر نقل شده است و دعايي است با مضامين بسيار بلند و نيكو كه درهايي از علم و معرفت را به روي آنكه اهل آن باشد ميگشايد. 9- خواندن دعاي ارجمند و پر مضمون اللهم يا ذالمنن السابغه... 10- زيارت حضرت امام حسين (عليه السلام) در آغاز و در ميان ماه. 11- توجه به اعمال روز 13-14-15 رجب که به ایام البیض مشهور است. و همچنین اعمال شب 27 که عید سعید مبعث و شب زیارتی محبوب قلبها مولانا امیرالمومنین است.
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۰/۰۳/۱۷ساعت   توسط محمد
|
معرفی اجمالی کتاب: اصل سلیم، کتاب سلیم که با عنوان "اسرار آل محمد" ترجمه شده است. کتاب حاضر اولین کتاب شیعه در زمان امیر المؤمنین علیه
السّلام بوده که امام صادق علیه السّلام درباره آن می گوید: «هر کس از شیعیان و
دوستان ما کتاب سلیم بن قیس را نداشته باشد، چیزی از مسائل ولایت ما نزد او نیست و
از اسباب ما آگاهی ندارد. این کتاب الفبای شیعه و سرّی از اسرار آل محمد صلی الله
علیه و آله و سلم است. امام سجّاد علیه السّلام نیز می فرماید: سلیم راست گفته است، خدا او را رحمت کند همة این احادیث از ماست و از آنها خبر داریم. و چندین حدیث دیگر که همگی در تأیید وثاقت کتاب و سلیم بن قیس وارد شده است. سلیم این کتاب را در طول شصت سال از عمرش به رشته تحریر در آورده است. موضوع کتاب دربارة فضائل اهل بیت از زبان پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و حوادث بعد از آن حضرت به نقل از شاهدان عینی مثل ماجرای سقیفه از زبان سلمان فارسی و افتخارات و امتیازات علی علیه السّلام و حوادث دوران خلافت آن حضرت و بسیاری از مباحث عقیدتی و تاریخی می باشد. این کتاب را از لینک زیر دانلود کنید:
زندگینامه سلیم بن قیس هلالی کوفی:
مولّف از خواصّ اصحاب امام علی علیه السّلام و امام حسن
و حسین علیهما السّلام و امام زین العابدین علیه السّلام بوده است. او دو سال قبل
از هجرت به دنیا آمده بود و در هنگام رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دوازده
سال داشته است. او در پیشگاه معصومین علیهم السّلام مورد وثوق بوده و از علوم سرشار
آنها بهره مند شده و از قدمای علمای پیرو اهل بیت و بزرگان اصحاب ائمه علیهم
السّلام محسوب می شود و نزد آنان محبوبیّت خاصی داشته است و از ائمه علیهم السلام
روایات زیادی نقل کرده است. او در همة اتفاقات و حوادث در کنار حضرت علی علیه
السّلام بوده و عضو گروه شرطة الخمیس بوده، و در زمان حجاج یوسف در سال 76 هجری
قمری درگذشت. شهرت سلیم به خاطر این کتاب که با نام های، اصل سلیم، کتاب سلیم و ترجمة آن، اسرار آل محمد، ذکر شده می باشد.
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۰/۰۳/۱۰ساعت   توسط محمد
|
|